دانلود کتاب اعلام یک قتل اثر آگاتا کریستی
دانلود رایگان کتاب اعلام یک قتل اثر آگاتا کریستی
دانلود رایگان کتاب اعلام یک قتل اثر آگاتا کریستی با لینک مستقیم
درباره کتاب اعلام یک قتل بیشتر بدانیم :
اعلام یک قتل یا قتل از پیش اعلام شده (به انگلیسی: A Murder Is Announced) رمانی جنایی اثر آگاتا کریستی است.
این کتاب که از مجموعه داستانهای خانم مارپل میباشد
در ژوئن ۱۹۵۰ در بریتانیا توسط انتشارات کولینز کرایم کلوب و در همان ماه توسط انتشارات داد، مید اند کمپانی در آمریکا به چاپ رسیده است.
قیمت کتاب در بریتانیا ۸ شیلینگ و ۶ پنی و در آمریکا ۲.۵ دلار بوده است.
درباره نویسنده کتاب اعلام یک قتل بیشتر بدانیم:
آگاتا کریستی(۱۹۷۶- ۱۸۹۰)، نویسنده انگلیسی داستانهای جنایی و ادبیات کارآگاهی است.
او با نام مستعار مری وستماکوت داستانهای عاشقانه و رومانتیک نیز نوشته، ولی شهرتش بیشتر بهخاطر ۶۶ رمان جنایی اش است.
داستانهای آگاتا کریستی، بهخصوص آن دسته که درباره ماجراهای کارآگاه هرکول پوآرو یا خانم مارپل هستند
نه تنها لقب «ملکه جنایت» را برای او به ارمغان آوردند
بلکه وی را بهعنوان یکی از مهمترین و مبتکرترین نویسندگانی که در راه توسعه و تکامل داستان های جنایی کوشیدهاند نیز معرفی و مطرح کرد.
آگاتا کریستی در کتاب رکوردهای گینس مقام اول در میان پرفروشترین نویسندگان کتاب در تمام دورانها و مقام دوم بعد از ویلیام شکسپیر در میان پرفروشترین نویسندگان در هر زمینهای را به خود اختصاص داده است.
تخمین زده شدهاست که یک میلیارد از کتابهای او به زبان اصلی و یک میلیارد دیگر در ترجمههای گوناگون به ۱۰۳ زبان دنیا به فروش رسیده است.
خلاصه ی کتاب
خانم سووِتنهام موهای زیبا و مجعّد جلوی پیشانیاش را که اندکی به خاکستری گراییده بود، عقب زد، روزنامه تایمز را باز کرد
و با علاقه به صفحه وسط آن نگاه کرد. میخواست ببیند
آیا روزنامه تایمز طبق روال همیشگی توانسته مطالب جالب و هیجانانگیزی درباره زاد و ولدها، ازدواجها و مرگ و میرها (مخصوصا این مورد آخر) در آن صفحه بنویسد یا نه.
اما وقتی چیز جالبی پیدا نکرد و آن را کنار گذاشت. بعد روزنامه محلیِ برداشت و سخت مشغول خواندن ستون اختصاصی آن بود که پسرش ادموند وارد شد.
خانم سووتنهام رو به او کرد و گفت: ــ صبح بخیر عزیزم، خانواده اسملدی خودرویِ دیملر مدل ۱۹۳۵ خود را برای فروش آگهی کردهاند.
خیلی قدیمی است، نه؟ پسرش زمزمهای کرد و اول برای خودش یک فنجان قهوه ریخت، کمی ماهی از بشقاب برداشت
و در دهانش گذاشت و بعد، پشت میز نشست و روزنامه دیلی ورکر را برداشت و مشغول خواندن شد.
خانم سووتنهام با صدای بلند خواند: ــ «تولهسگهای بول ماستیف».
نمیدانم این روزها مردم چطور میتوانند شکم سگهای به این بزرگی را سیر کنند، واقعا نمیدانم… خانم سلینا لورنس دوباره برای استخدام آشپز آگهی داده.
اگر میتوانستم، به او میگفتم که این روزها دادن آگهی اتلاف وقت است.
نشانی خانهاش را هم نداده، فقط شماره صندوق پستی را داده. عجیب است.
باید به آن خانم گفت که خدمتکارها مخصوصا میخواهند بدانند در چه محلهایی باید کار کنند. آنها که در هر جایی کار نمیکنند و تازه، هر کاری را هم نمیکنند.
«دندان مصنوعی!» من نمیدانم دندانمصنوعی چرا این قدر مهم شده.
لطفا برای حمایت از نویسنده و انتشارات و همچنین مترجم کتاب را تهیه کنید.
در صورت درخواست كارگروه تعيين مصاديق محتواي مجرمانه لینک دانلود حذف خواهد شد .