چرا مردم ایران کمتر کتاب میخوانند؟
کاهش مطالعه کتاب در ایران یکی از موضوعات مهمی است که در سالهای اخیر توجه بسیاری از پژوهشگران، جامعهشناسان، و فعالان فرهنگی را به خود جلب کرده است. با وجود تاریخ غنی فرهنگی و ادبی ایران، که مهد شاعران و نویسندگان بزرگی چون حافظ، سعدی، و فردوسی بوده، آمارها نشاندهنده کاهش قابل توجه سرانه مطالعه در میان ایرانیان است. این مقاله به بررسی دلایل این پدیده، عوامل فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، و فناوری مرتبط با آن، و راهکارهای احتمالی برای بهبود وضعیت مطالعه در ایران میپردازد.
تعریف مسئله: وضعیت مطالعه در ایران
بر اساس گزارشهای مختلف، سرانه مطالعه کتاب در ایران بسیار پایینتر از میانگین جهانی است. برخی مطالعات نشان میدهند که متوسط زمان مطالعه روزانه در ایران بین ۲ تا ۲۰ دقیقه است، در حالی که در کشورهای توسعهیافته این رقم به بیش از یک ساعت میرسد. اما چرا ایرانیان کمتر کتاب میخوانند؟ آیا این مسئله ریشه در فرهنگ دارد یا عوامل اقتصادی و اجتماعی در آن دخیل هستند؟ در ادامه به بررسی این دلایل میپردازیم.
دلایل کاهش مطالعه کتاب در ایران
عوامل اقتصادی
یکی از مهمترین دلایل کاهش مطالعه کتاب در ایران، مشکلات اقتصادی است. در سالهای اخیر، افزایش قیمت کتاب به دلیل تورم، بالا رفتن هزینههای چاپ و کاغذ، و کاهش قدرت خرید مردم، دسترسی به کتاب را برای بسیاری دشوار کرده است.
- افزایش قیمت کتاب: قیمت کتاب در ایران در دهه گذشته چندین برابر شده است. برای مثال، یک کتاب متوسط که در گذشته با قیمت ۲۰,۰۰۰ تومان قابل خرید بود، اکنون ممکن است بیش از ۲۰۰,۰۰۰ تومان هزینه داشته باشد. این افزایش قیمت برای خانوادههای با درآمد متوسط یا پایین، خرید کتاب را به یک کالای لوکس تبدیل کرده است.
- کاهش بودجه فرهنگی خانوادهها: با توجه به اولویتبندی نیازهای اساسی مانند مسکن، غذا، و پوشاک، بسیاری از خانوادهها بودجهای برای خرید کتاب اختصاص نمیدهند.
عوامل فرهنگی و اجتماعی
فرهنگ مطالعه در ایران تحت تأثیر عوامل متعددی قرار دارد که برخی از آنها ریشه در تغییرات اجتماعی دارند:
تغییر سبک زندگی
در دنیای مدرن، سبک زندگی مردم تغییر کرده و بسیاری از افراد زمان کمتری برای مطالعه دارند. مشغلههای کاری، ترافیک، و مسئولیتهای خانوادگی فرصت مطالعه را کاهش داده است.
کاهش ارزشگذاری به مطالعه
در برخی جوامع، مطالعه کتاب به عنوان یک فعالیت ارزشمند تلقی نمیشود. در ایران، تمرکز بیش از حد بر موفقیت تحصیلی و شغلی باعث شده که مطالعه غیر درسی کمتر مورد توجه قرار گیرد.
ضعف نظام آموزشی
نظام آموزشی ایران بیشتر بر حفظ مطالب درسی متمرکز است تا پرورش عادت مطالعه آزاد. دانشآموزان از کودکی به مطالعه به عنوان یک فعالیت لذتبخش عادت نمیکنند، بلکه آن را به عنوان تکلیف میبینند.
تأثیر فناوری و رسانههای دیجیتال
ورود فناوریهای جدید، بهویژه اینترنت و شبکههای اجتماعی، تأثیر عمیقی بر عادات مطالعه داشته است:
- رقابت با محتوای دیجیتال: شبکههای اجتماعی مانند اینستاگرام، تلگرام، و توییتر (ایکس) محتوای کوتاه و سریع را ارائه میدهند که برای بسیاری از افراد جذابتر از مطالعه کتابهای طولانی است. این محتواها زمان کمتری میطلبند و بهسرعت قابل دسترسی هستند.
- دسترسی به منابع غیرمعتبر: در حالی که اینترنت میتواند منبعی غنی برای مطالعه باشد، بسیاری از افراد به جای مطالعه کتابهای معتبر، به محتوای سطحی و غیرعلمی در فضای مجازی روی میآورند.
- کاهش تمرکز: استفاده مداوم از گوشیهای هوشمند و نمایشگرها باعث کاهش توانایی تمرکز طولانیمدت شده است، که برای مطالعه کتاب ضروری است.
کمبود زیرساخت های فرهنگی
زیرساختهای فرهنگی نیز نقش مهمی در ترویج فرهنگ مطالعه دارند، اما در ایران این زیرساختها با چالشهایی مواجه هستند:
کمبود کتابخانههای عمومی
تعداد کتابخانههای عمومی در ایران نسبت به جمعیت کشور کافی نیست. همچنین، بسیاری از کتابخانهها فاقد منابع بهروز یا فضای مناسب برای مطالعه هستند.
نبود تبلیغات فرهنگی مؤثر
در حالی که تبلیغات تجاری در ایران بسیار رایج است، کمپینهای تبلیغاتی برای ترویج فرهنگ کتابخوانی کمتر دیده میشود.
محدودیت های نشر
برخی محدودیتها در حوزه نشر کتاب، از جمله سانسور یا فرآیندهای طولانی اخذ مجوز، باعث کاهش تنوع کتابها و دسترسی به محتوای جذاب میشود.
تأثیرات کاهش مطالعه بر جامعه
کاهش مطالعه کتاب نه تنها یک چالش فردی، بلکه معضلی با پیامدهای گسترده برای جامعه است. کتابخوانی، کلید پرورش تفکر انتقادی و آگاهی اجتماعی و سیاسی است، اما با کاهش آن، جامعه در معرض افت تحلیل و درک عمیق مسائل قرار میگیرد. علاوه بر این، کتابها منبعی بینظیر برای جرقههای خلاقیت و نوآوری هستند؛ بدون آنها، توانایی جامعه برای خلق ایدههای نو و پیشرفت در حوزههای مختلف تضعیف میشود. از سوی دیگر، کمرنگ شدن فرهنگ مطالعه شکاف فرهنگی میان طبقات را عمیقتر میکند، جایی که دسترسی نابرابر به منابع فرهنگی فاصله بین اقشار برخوردار و محروم را بیش از پیش افزایش میدهد.