دانلود کتاب دلهره هستی اثر آلبر کامو
دانلود رایگان کتاب دلهره هستی اثر آلبر کامو
دانلود رایگان کتاب دلهره هستی اثر آلبر کامو با لینک مستقیم
درباره کتاب دلهره هستی بیشتر بدانیم :
کتاب “دلهره هستی” شرحی بر اندیشه و جزئیات زندگی آلبر کامو (نویسنده، فیلسوف و روزنامهنگار الجزایری – فرانسوی تبار) و تفسیر کتاب های اوست.
در این کتاب زوایای نهفته افکار و روح حاکم بر آثار آلبرکامو پرداخته شده است.
کتاب دلهره هستی اثر آلبر کامو با ترجمه محمدتقی غیاثی است؛ هنگامی که آدمی پی به محال میبرد
درصدد نگارش آیین خوشبختی برمیآید. خواهند گفت:
«عجب! از همین کورهراهها میخواهید به سرزمین سعادت برسید؟» در پاسخ میگویم:
ولی یک دنیا بیشتر وجود ندارد، بهروزی و محال دو فرزند همین خاکدانند.
این دو را نمیتوان از هم جدا ساخت. اگر بگوییم سعادت الزاماً مولود کشف محال است، اشتباه کردهایم.
چرا که گاهی احساس بیهودگی زاییده خوشبختی است.
ادیپ میگوید: «من معتقدم که همهچیز خوب است.»
چه سخن مقدسی! این سخن در جهان رموک و وحشی و محدودآمیزادگان طنین میافکند.
این سخن میآموزد که همهچیز پایان نمیگیرد و نگرفته است.
درباره نویسنده دلهره هستی بیشتر بدانیم:
آلبر کامو در ۷ نوامبر ۱۹۱۳ در دهکدهای کوچک در الجزایر به دنیا آمد. پدرش «لوسین کامو» یک سال بعد از به دنیا آمدن
او در نبرد مارن در جنگ جهانی اول کشته شد و از آن به بعد آلبر همراه با مادرش (که اصالتاً اسپانیایی بود) به خانهٔ مادر مادریاش در الجزیره میرود.
خانوادهٔ کامو جزو آن دسته از مهاجرانی بودند که از فرانسه برای گرفتن زمین و کشاورزی به الجزایر آمده بودند.
کودکی کامو در یک زندگی فقیرانهٔ طبقهٔ کارگری سپری شد.
فقر، احترام به رنج و همدردی با بی چارگان را به او یاد داد.
آلبر کامو بر آن است که انسان تنها با «طغیان» میتواند با پوچی مقابله کند.
او گفتۀ معروف دکارت را به این شکل درآورد: «طغیان میکنم، پس هستم!» آلبر کامو اذعان دارد
که با هیچ چیز نمیتوان «پوچی بنیادین هستی» را درمان کرد، اما شاید بتوان از درد آن اندکی کاست.
در اندیشۀ کامو آدمی با طغیان به آزادی و خودآگاهی میرسد.
آزادیهای خود را دلیرانه پاس میدارد
و محدودیتهای خود را فروتنانه میپذیرد. گفته شده که طغیان کامو پاسخی فلسفی نیست، بلکه تنها رهنمودی اخلاقیست.
کامو عقیده دارد که باید با شوقی وافر به روی زندگی آغوش باز کرد، از آن کام گرفت
و دلیرانه با زشتیها و پلیدیهای آن پیکار کرد. کامو با انتشار رسالۀ «انسان طاغی» در سال ۱۹۵۱ راهش را از یاران پیشین خود در مکتب اگزیستانسیالیسم جدا کرد.
او به رهنمودهای ایدئولوژیک بدگمان بود. وعدهی «فردای بهتر» را فریب و دروغ سیاستمداران میدانست.
کامو به «مصلحت» معتقد نبود. برای او اخلاق و سیاست یکی بود.
در دوران تسلط آرمانهای چپ، او به روشنفکران نهیب زد که رؤیاهای «ایدئولوژیک» تنها به یأس و ماتم منجر خواهد شد.
نظامهای تمامیتخواه از چپ و راست، با وعدۀ بهشتهای واهی، روی زمین جهنمهای واقعی به پا میکنند.
خلاصه ی کتاب
هنگامی که آدمی پی به محال میبرد درصدد نگارش آیین خوشبختی برمیآید.
خواهند گفت: «عجب! از همین کورهراهها میخواهید به سرزمین سعادت برسید؟» در پاسخ میگویم:
ولی یک دنیا بیشتر وجود ندارد، بهروزی و محال دو فرزند همین خاکدانند.
این دو را نمیتوان از هم جدا ساخت. اگر بگوییم سعادت الزاماً مولود کشف محال است، اشتباه کردهایم.
چرا که گاهی احساس بیهودگی زاییده خوشبختی است.
ادیپ میگوید: «من معتقدم که همهچیز خوب است.» چه سخن مقدسی! این سخن در جهان رموک و وحشی و محدودآمیزادگان طنین میافکند.
این سخن میآموزد که همهچیز پایان نمیگیرد و نگرفته است.
این سخن، ربالنوعی را که همراه ناخرسندی و غم بیهوده پا به جهان ما گذاشته بود،
از دنیای ما طرد میکند. این سخن سرنوشت را در قلمرو آدمی قرار میدهد.
سرنوشت باید به دست انسان تعیین شود.
لطفا برای حمایت از نویسنده و انتشارات و همچنین مترجم کتاب را تهیه کنید.
به درخواست كارگروه تعيين مصاديق محتواي مجرمانه لینک دانلود حذف خواهد شد .